بی مخاطب

ساخت وبلاگ
بی واهمه ایستادم

در ساعت صفر

در لحظه ای که متعلق به هیچ روزی نبود

درست شبیه زندگی خودم

که به هیچ جایی متصل نشد

انگار فقط این زندگی بود

که در تصادفی معنادار

 به جای دفتر انشای دیروز

کتاب «فرآیند تصادفی» امروز را

به دستم می داد. 

و این من بودم که چون کودکی خام

به پای قربانی شدن تمام جوانیم

لغت به لغت دفتر تقدیرم را 

به محض نوشتن او

از بر می کردم ...

بی مخاطب...
ما را در سایت بی مخاطب دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : my30thyear بازدید : 68 تاريخ : چهارشنبه 11 فروردين 1400 ساعت: 15:03

رو به خودم و در پیشگاه عشق

چه بگویم

وقتی که

بارانی که دیگه نمی بارید

زمینی که عطش روییدن نداشت

و خاطرات هزاران بهاران شکوفه باران جوانی

که دیگر نبود...

به خرمن سپیدی موهای من خیره مانده و اشک میریخت...

بی مخاطب...
ما را در سایت بی مخاطب دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : my30thyear بازدید : 78 تاريخ : چهارشنبه 11 فروردين 1400 ساعت: 15:03